kwa kuchosha خسته کننده، برای خسته کننده، به طور خسته کننده، سختی آور، ملالت آورانه ادامه... خَستِه کُنَندِه، بَرایِ خَستِه کُنَندِه، بِه طُورِ خَستِه کُنَندِه، سَختی آوَر، مَلالَت آوَرانِه دیکشنری سواحیلی به فارسی